شهرستان خداآفرین
شهرستان | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
کشور | ایران ![]() |
استان | آذربایجان شرقی |
مرکز | خمارلو |
سال شهرستان شدن | ۱۳۹۰ [۱] |
مردم | |
جمعیت | ۳۵٬۷۶۴ نفر[۲] |
مذهب | شیعه |








شهرستان خداآفرین (Khoda Afarin County) یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. مرکز این شهرستان، شهر خمارلو است. این شهرستان از ۳ بخش مرکزی، گرمادوز و منجوان تشکیل یافتهاست. جمعیت این شهرستان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۳۵٬۷۶۴ نفر بوده که دومین شهرستان کمجمعیت استان بهشمار میرود. از این تعداد، ۱۰٬۰۳۴ نفر در بخش مرکزی، ۱۲٬۷۳۷ نفر در بخش گرمادوز و ۱۲٬۹۹۳ نفر در بخش منجوان ساکن بودهاند.[۳]
محتویات
تاریخچه
طبق نوشته لغتنامه دهخدا، به نقل از جلد چهارم "فرهنگ جغرافیایی ایران"، در اواخر دهه بیست خداآفرین یکی از بخشهای ششگانه ٔ شهرستان تبریز بود. بخش خداآفرین از دو دهستان بشرح زیر تشکیل شده بود: دهستان کیوان شامل 40 آبادی و دارای 4969 تن سکنه و دهستان منجوان حاوی 63 آبادی و دارای 8464 تن سکنه.[۴] محل بخشداری خداآفرین در آبادی عربشاه خان و اداره ٔ مرزبانی و نماینده ٔ آمار در آبادی خمارلو قرار داشتند.[۵] بعد از آن، تا سال ۱۳۴۵ خدا آفرین یکی از بخشهای اهر ارسباران بود. با وجود استقرار پاسگاه ژاندارمری در خمارلو، مرکزیت غیر رسمی منطقه روستای عباس آباد بود چرا که هم روحانی سرشناس و سر دفتر اسناد رسمی و هم عاشق رسول قربانی آنجا ساکن بودند. کشیدن جاده شوسه در امتداد ارس و تاسیس شهرستان کلیبر درست بعد از انقلاب ٔبر اهمیت خمارلو افزود.
خداآفرین تا سال ۱۳۹۰ بخشی از شهرستان کلیبر بود و در این سال از آن جدا شد.[۶] قسمتهایی از دیزمار شرقی که سابقاً تابع دیزمار ارسباران بمرکزیت خاروانا بودند ضمیمه بخش منجوان شده است. مابقی دیزمار شرقی بین بخش مرکزی ورزقان و بخش سیه رود تقسیم شده است.[۷]
اقتصاد
پیش از انقلاب اسلامی خدا آفرین، که در آن زمان دهستانی از شهرستان کلیبر بود، اقتصاد پویایی داشت. تولید محصولات زراعی در مزارع حاصلخیز کنارههای ارس بیشتر از نیاز محلی بود. در طی فصل زمستان دامپروران وابسته به تیر ه های مختلف عشایر ارسباران از این اراضی بعنوان قشلاق استفاده میکردنند. در مناطق ییلاقی دامپروری رواج داشت و مازاد محصول برای فروش به اهر فرستاده میشد. از سالهای بعد از وقایع فرقه دمکرات آذربایجان، به دنبال مهاجرت دسته جمعی ساکنین ارمنی منطقه به تهران، مسافرت جوانان برای کارگری فصلی به تهران و تبریز آغاز شده بود. برخی از همین کارگران به تدریج به پیمانکاران ساختمانی تبدیل شده و در شهرهای بزرگ مستقر شده بودند. در اواسط دهه پنجاه تقریباً تمام مردان جوان نصف سال را در تهران میگذراندند.
از طرفی دیگر تغییرات آب و هوایی و کشت دیم در زمینهای شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بهره وری را به تدریج کاهش داد. مردم مجبورشدند بخش عمده در آمد خود را از کارگری فصلی در تهران تامین کنند. در دوره بی نظمیهای اول انقلاب بخش مهمی از اهالی شهرستان در زمینهای شمال شرق تهران خانه ساختند. به این ترتیب جمیت شهرستان به تور قابل ملاحظهای پایین آمد. از اواخر دهه ۶۰ دولت مرکزی سختگیری بر سخت و سازهای غیر قانونی در اطراف تهران کنار گذاشت. این کار به مهاجرت گسترده اهالی شهرستان به حاشیه تهران منجر شد. مهاجرین عموماً در کارهای ساختمانی، مخصوصا نقاشی ساختمان، مشغول شدند.
از اواسط دهه هشتاد به بعد، به دلایلی که خاندن مشخص نیستند، برخی از مهاجرین سابق به روستاها باز گشته و به ساخت ویلا و خانههای مدرن اقدام کردند. اینکار باعث رونق اقتصاد شهرستان شده است. به علاوه، اخیرا خیل عظیم مهاجرین سابق برای گذران تعطیلات تابستانی به منطقه ٔبر میگردند. این کار به نحوی صنعت گردشگری را توسعه خوهد داد. احتمال میرود بزودی گردشگری اساس اقتصاد شهرستان را تشکیل دهد.
در سالهای اخیر، به صورت یک شغل سود آور در آمده، اما، رقابت با عسلهای تقلبی در بازار آینده زنبور داری را در ابهام برده است.
با افتتاح قدم اصلی در توسعه کلان منطقه برداشته شده است. اخیرا جاده ترانزیتی کلیبر--جانانلو، به طول ۴۰ کیلومتر، افتتاح شده است[۸] و، انتظار میرود، در ارتقا اقتصاد محل نقش اصلی داشته باشد. از طرف دیگر قرار گرفتن بخشی از منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس در جانانلو به رشد اقتصادی شهرستان کمک خواهد کرد.
شاخصهای فرهنگی
دین
اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازدهامامی هستند. آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گورانها در اصل متعلق به طایفه شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباشها در عهد شاه اسماعیل بود.
زبان
زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبانهای ترکی میباشد[۹]. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا (چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی[۱۰] بودند [۱۱]. در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است[۱۲]. تا پیش از گسترش تلفن همراه، در ارسباران بیشتر مردان و پسران قادر به ارتباط موثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.
موسیقی عاشقی به مثابه هویت فرهنگی شهرستان
سنت عاشقی در فرهنگ ترکی آناتولی،آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان قدیم ریشه دارد[۱۳]. عاشقهای قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده (روحانی) و اوزان نامیده شدهاند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزشها و سننن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. ٔبر اساس حماسه نامه دده قورقود ریشه عاشقها حد اقل به قرن هفتم میلادی میرسد. کتاب دده قورقود شامل ۱۲ داستان راجع به دوران مهاجرت اوغوزها، قبیلهای صحرا گرد از ترکان، از آسیای میانه به ترکیه و آذربایجان است[۱۴][۱۵]. طبیعی است که موسیقی عاشقی در طی این مهاجرت و درگیریهای مربوطه با ساکنین اولیه سرزمینهای اشغال شده تکامل یافت. با این حال هسته اولیه موسیقی، یعنی توصیف حماسی زندگی ٔ تا عصر حاضر حفظ شده است[۱۶]. برای مثال یکی از آواز هاچنین شروع میشود. [۱۷]:
اوجالاجاق ینه داغلار،
قاینایاجاق یوزبولاغلار،
ینه باردان ائیله جک باخچالاردا
گوی بوداخلار
من بو دنیادا اولمایاندا
کیم دئیر بیتمه میش قالاجک نغمه م.
(باز هم قله ها به اوج ها می بالند و چشمه های خنک از اعماق می جوشند باز هم چون تگرگ و شاخه های تر سبز از وزن بار آبدار خم می شوند باز که می گوید؟ که می گوید سرودهای من ناتمام می مانند،)
موسیقی عاشقی تا همین اواخر به دیده تحقیر نگریسته میشد. بعد از پایان جنگ ایران و عراق فعالیت عاشقها رسماً مجاز شد و رسول قربانی، بعنوان عاشق پیش کسوت، برای اجرا کنسرت به فرانسه و هلند فرستاده شد. در نتیجه موقعیت اجتماعی عاشقها به سرعت ترفیع یافت. اجراهای عاشقی از محافل خصوصی مهاجرین قره داغی در حومههای تهران و تبریز به کنسرتهای بزرگ کشیده شد. این کار نوعی رنسانس فرهنگی بود که موقعیت عاشقها را، به مثابه حافظان فرهنگ، به شدت تقویت کرد. به نظر میآید که اکثر عاشقهای مطرح معاصر از شهرستان خدا آفرین آمده اند. از این نقطه نظر میتوان سهم مثبت شهرستان را در هویت فرهنگی اهالی آذربایجان مقیاس کرد.
جاذبههای گردشگری
چنانکه در بالا گفته شد، علائم زیادی وجود دارد دال بر آنکه صنعت گردشگری به رکن اصلی اقتصاد شهرستان تبدیل میشود. علیرغم ضعف زیرساختها، منابع اصلی گردشگری، یعنی اماکن تاریخی و عوامل محیط زیستی متنوع، به وفور در سطح شهرستان پراکنده اند.
گردشگری زیستی
قسمتی از منطقه ذخیرهگاه زیستکره ارسباران در -- وقع قرار دارد.[۱۸]. در پارک ملی ارسباران ۲۲۰گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز کوهی، گراز، خرس قهوهای، گرگ، «وشق» (سیاهگوش) و «پلنگ») و ۲۲گونه ماهی شناخته شده است. «مارال»، گونهٔ منقرض شدهٔ منطقهٔ ارسباران نیز با انتقال هفت راس از پارک ملی گلستان در فضایی به وسعت هفت هکتار در مرکز تحقیقاتی آینالو رها شده و در حال احیا است.
در این میان جنگلهای بلوط «ممرز» به همراه گونههایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، وزغالاخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه میکنند. میوه جنگلی قرهقات نیز در جنگلهای ارسباران به وفور یافت میشود. طی سالهای اخیر نیز دکتر محمدرضا آصف طی چند سال نمونهبرداری مستمر و مداوم، قارچهای منطقه ارسباران را جمع آوری، شناسایی و بیش از ۲۵۰ گونه قارچ از منطقه گزارش کرده است.[۱۹][۲۰] قارچ دنبلان در نزدیکیهای روستای دریلو به وفور یافت میشود.
آثار تاریخی و اماکن دیدنی
- : روستای وینق مرکز دهستان منجوان است. در ورودی ده بر بلندی کوهی که به رود ارس و قسمت قره باغ و راه اصلی کنار ارس تسلط دارد خرابه های قلعه وینه به چشم می خورد .قصر باشکوه کانتور متعلق به ارمنی ثروتمندی به نام طومانیانس بوده (دوران قاجاریه ) که محل نگهداری غلات و احشام و همچنین محل زندگی در اتاقهای متعدد به چشم می خورد . قصر کانتور در دو طبقه و از سنگهای تراشیده شده به شکل مربع ساخته شده است . تاریخ ساخت یا تعمیر آن در سر درب ورودی سال ۱۹۰۷ میلادی را نشان می دهد . ساختمان این بنا شباهت زیادی به کلیسای سنت استپانوس در جلفا دارد و بی شک قسمتی از ساختمان به عنوان کلیسا کاربری داشته است .
- : یکی از آثار قدیمی و مهم شهرستان پل های قدیمی و تاریخی خداآفرین می باشد . در نزدیکی شهرخمارلو دو پل قدیمی به چشم می خورد که یکی خراب شده ولی دیگری تعمیر شده است و هنوز هم برای پیاده قابل استفاده است . طول پل سالم ۱۶۰متر است که ۱۲۰ متر متعلق به ایران و ۴۰ متر متعلق به جمهوری آذربایجان است . محل پل ها تنگ ترین معابر رود ارس می باشد که بستر سنگی دارد ولی سایر جاهای محل عبور رود آهکی و نرم است که در آن زمان برای ساختن پل توانایی و امکانات نداشتند .
- قصر آینالو: از دیگر جاذبه های تاریخی و مهم و جذاب شهرستان قصر آینالو می باشد . این قصر در ته یکی از دره ها در روستای آینالو قرار دارد این قصر به ثروتمند معروف ارمنی دوران قاجاریه (طومانیاس) بوده است .از ساختمان با عظمت آن امروزه چیزهای زیادی باقی نمانده است . بنای نیمه سالم و باقیمانده این عمارت که در جهت شمال جنوب ساخته شده است در حدود ۱۲*۲۰ متر می باشد که قسمت جنوبی آن از در اصلی تا جنوب ۵/۶ متر می باشد این ساختمان ۳ طبقه یعنی (قسمت جنوبی) سه طبقه ولی بقیه ساختمان ها ۲ طبقه می باشد . نامگذاری این قصر به نام آئینه لوبه خاطر سقف فلزی و درخشندگی بیش از حد آن بوده و چون مردم برای اولین بار شاهد این چنین سقفی می شدند آن را آئینه لو نامیدند
- ییلاق ها: ییلاقهای متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعیشان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم میکنند. چپرلی و آغداش از دیدنیترین ییلاقها هستند.
- زیارتگاهها: تعداد زیادی زیارتگاه در روستاهای شهرستان پراکنده اند. این اماکن در حالت کلی ٔبر چسب امامزاده ندارند و وجه تقدس آنها اغلب واضح نیست. برای مثال از نام زیارتگاه بابا سیف الدین، در نزدیکی روستای گرمناب، معلوم نیست که فرد مذکور چه مقامی داشته است. جالب آنکه در اکثر موارد حتی نشانهای از قبر در محل زیارتگاه دیده نمیشود.
چهرههای شاخص
- ارسلان فتحیپور، متولد یوسفلو، رئیس کمسیون اقتصادی مجالس نهم و دهم، میباشد[۲۱]. این شخص در بازسازی و رشد منطقه ارسباران نقش اساسی داشته است.
- پروفسور شهرام رضاپور[۲۲]از اهالی یوسفلو، از بزرگترین ریاضی دانان جوان کشور است[۲۳].
- يوسف عالي عباس آباد استاد ادبیات است و کتابها و مقالات زیادی را تالیف کرده است[۲۴]. کتاب فارسی عمومی برای تدریس در دانشگاه های کشور [۲۵] از تالیفات معروف او میباشد.
- کریم پاشا بهادری، در 1305 ش در تبريز متولد شد. پدرش محمد بهادری فرزند حاج کريم خان عمده مالک ارسباران و نماينده مجلس بود. در اسفند 1343 حسنعلی منصور به نخست وزيری برگزيده شد و بهادری مدير کل دفتر نخست وزير شد. اميرعباس هويدا در 1343 او را به معاونت نخست وزير منصوب نمود و سرانجام در سال 1346 رئيس دفتر فرح پهلوی شد و در 1355 در آخرين ترميم کابينه هويدا، به وزارت اطلاعات منصوب گرديد[۲۶]. او، به خاطر روابط ویژهاش با فرح، در سیاست ایران نقش موثری داشت[۲۷][۲۸].
- اسدلله خان محمد خانلوعشایری، رئیس ایل محمد خانلو و آخرین نماینده کلیبر در مجلس شورای ملی [۲۹] از چهرههای با نفوذ رژیم سلطنتی بود و به همین خاطر جزٔ فهرست ۳۳۵ نفرهای بود که طبق گزارش روزنامه اطلاعات در روز یکشنبه ۲۷خرداد ۱۳۵۸ اموالشان مصادره شد.[۳۰]
- میر صمد خان، پسرش میر حسن خان و نوهاش چنگیز خان میر احمدی در اوضاع سیاسی منطقه نقش داشتهاند.[۳۱][۳۲]
- آندره آغاسی، قهرمان سابق تنیس جهان، فرزند یکی از ارمنیان اهل روستای قشلاق است که در بحبوحه تخلیه روستا به آمریکا مهاجرت کرده بود[۳۳].
- روانبخش لیثی با عکاسی طبیعت ارسباران و نشر آنها در فضای مجازی زیبایی های خاص زادگاهش را معرفی میکند..[۳۴]. تمام عکسهای مقاله حاضر از کارهای ایشان است.
- حکیم ابوالقاسم نباتی از شاعران بنام ارسباران است که در روستای اوشتبین چشم به دنیا گشوده است.
- بهمن زمانی معلمی بود در روستای طوعلی که به خاطر سیاسی کردن مرگ صمد بهرنگی از طریق سرودن ترانه معروف آراز آراز خان آراز معروف است. شعر معروف دیگر بهمن قرهداغ نام دارد.
- از شاعران دیگر معاصر میتوان از ستار گل محمدی و محمد گل محمدی نام برد. محمد گل محمدی شعری معروف تحت عنوان قاراداغ اؤلکهسینین گؤر نئجه دیوانهسی ام سروده است[۳۵]. عسگر سلطانی (متوفی ۱۳۹۰)، از شاعران معاصر منطقه ارسباران است. نمونهای از اشعار جالب او، با تیتر "قرآن"، در گلایه از بی هویتی نسل جدید است.[۳۶] حسین رضاپور یوسفلو «راضی» را تخلص خود برگزیده است.[۳۷] [۳۸]آی ائللر، با مطلع بیردردیم وارقولاق آسین آی ائللر، از ساختههای معروف او است.
- اهالی شهرستان خدا آفرین در حفظ و توسعه موسیقی عاشقی نقش عمدهای داشته است. از عاشقهای مهم معاصر میتوان عاشق (متولّد روستای
شهرستان خداآفرین یکی از شهرستانهای استان آذربایجان شرقی است. مرکز این شهرستان، شهر خمارلو است. این شهرستان از ۳ بخش مرکزی، گرمادوز و منجوان تشکیل یافتهاست. خداآفرین تا سال ۱۳۹۰ بخشی از شهرستان کلیبر بود و در این سال از آن جدا شد.
جمعیت این شهرستان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۳۵٬۷۶۴ نفر بوده که دومین شهرستان کمجمعیت استان بهشمار میرود. از این تعداد، ۱۰٬۰۳۴ نفر در بخش مرکزی، ۱۲٬۷۳۷ نفر در بخش گرمادوز و ۱۲٬۹۹۳ نفر در بخش منجوان ساکن بودهاند. قسمتهایی از دیزمار شرقی که سابقاً تابع دیزمار ارسباران بمرکزیت خاروانا بودند ضمیمه بخش منجوان شده است. مابقی دیزمار شرقی بین بخش مرکزی ورزقان و بخش سیه رود تقسیم شده است.

.: Weblog Themes By Pichak :.